حرفی دوستانه به دوستداشتنی ترین دوست عزیزم
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط محمدرضا صمدیان |

جان    تن    دنیا     مرگ

هرکی از من بپرسه توی زندگیت  یه مردی رو که واقعاْ مرد باشه  نام ببر .

از معدود آدمایی که توی ذهنم میآد   اولیش پروین اعتصامیه   دومیش هم پروین اعتصامیه    سومیش هم پروین اعتصامیه و چهارمیش ...... 

به همین دلیل از شما دوستان میخوام اشعار این بانوی بزرگوارو با دقت بخونین و از شعور سرشار او لذت ببرین . قصیده زیر از سروده های اوست که ارزش جان (روح تازی) و برتری آن نسبت به تن را به بهترین نحو تشریح نموده . خواهش می کنم حوصله به خرج دهید و تا آخرش بخونین و بر آن اندیشه کنیم .( آخه برای تایپش خیلی وقت گذاشتم )

با تشکر از همسرم زهرا که طرح این مطلب و تایپ از ایشون بوده .

ضمناْ خیلی دوست دارم حداقل یه نظر در مورد این شعر و نوع نگرش شاعر (که البته حس درونی و نگرش من نیز می باشه ) در انتها برای ما بفرستید . منتظر نظر شما محمدرضا .    

یکی پرسید از سقراط    کز مردن چه خواندستی

بگفت ای بیخبر    مرگ از چه نامی   زندگانی را

اگر زین خاکدان پست      روزی برپری      بینی

که گردونها و گیتی هاست  ملک ان جهانی را

چراغ روشن جان را مکن در حصن تن پنهان

مپیچ اندر میان خرقه   این   یاقوت کانی را

مخسب آسوده    ای برنا   که اندر نوبت پیری

به حسرت یاد خواهی کرد    ایام جوانی را

به چشم معرفت  در راه بین  آنگاه سالک شو

که خواب آلوده نتوان یافت    عمر جاودانی را

زبس مدهوش افتادی   تو در   ویرانه گیتی

به حیلت دیو برد   این گنج رایگانی را

دلت هرگز نمی گشت این چنین آلوده و تیره

اگر چشم تو می دانست شرط پاسبانی را

متاع راستی پیش آر و کالای نکوکاری

من از هرکار بهتر دیدم این بازارگانی را

بهل صباغ گیتی را که در یک خم زند آخر

سپید و زرد و مشکین و کبود و ارغوانی را

حقیقت را نخواهی دید جز بادیده معنی

نخواهی یافتن در دفتر دیو    این معانی را

بزرگانی که بر شالوده جان ساختند ایوان

خریداری نکردند   این سرای استخوانی را

اگر صد قرن شاگردی کنی در مکتب گیتی

نیاموزی ازاین بی مهر     درس مهربانی را

به مهمانخانه آز و هوی جز لاشه چیزی نیست

برای لاشخواران واگذار   این میهمانی را

بسی پوسیده و ارزان   گران بفروخت اهریمن

دلیل بهتری نتوان شمردن   هر گرانی را

زشیطان بد گمان بودن نوید نیک فرجامیست

چو خون در هر رگی باید دواند این بدگمانی را

نهفته نفس سوی مخزن هستی رهی دارد

نهانی شحنه ای می باید این دزد نهانی را

چو دیوان هر نشان و نام می پرسند و می جویند

همان بهتر که بگزینیم  بی نام و نشانی را

تمام کارهای ما نمی بودند بیهوده

اگر در کار می بستیم    روزی کاردانی را

هزاران دانه افشاندیم و یک گل زان میان نشکفت     

به شورستان تبه کردیم  رنج باغبانی را

بگرداندیم روی از نور و بنشستیم در ظلمت

رها کردیم باقی را و بگرفتیم فانی را

شبان آز را با گله پرهیز انسی نیست

به گرگی ناگهان خواهد بدل کردن شبانی را

همه باد و بروتست اندرین طبع نکوهیده

به سیلی سرخ کردستیم روی زعفرانی را

به جای پرده تقوی که عیب جان بپوشاند

ز جسم آویختیم این پرده های پرنیانی را

چراغ آسمانی بود عقل اندر سر خاکی

ز باد عجب کشتیم این چراغ آسمانی را

بیفشاندیم جان اما به قربانگاه خودبینی

چه حاصل بود جز ننگ و فساد این جانفشانی را

چرا بایست در هر پرتگه مرکب دوانیدن

چه فرجامیست غیر از اوفتادن بد عنانی را

شراب گمرهی را می شکستیم از خم و ساغر

به پایان می رساندیم این خمار و سرگرانی را

نشان پای روباهست اندر قلعه امکان

بپر چون طایر دولت رها کن ماکیانی را

تو گه سرگشته جهلی و گه گمگشته غفلت

سر وسامان که خواهد داد این بیخانمانی را

زتیغ حرص    جان هر لحظه ای صدبار می میرد

تو علت گشته ای این مرگهای ناگهانی را

رحیل کاروان وقت می بینند بیداران

برای خفتگان می زن درای کاروانی را

در آن دیوان که حق حاکم شد و دست و زبان شاهد

نخواهد بود بازار و بها چیره زبانی را

نباید تاخت بر بیچارگان وقت توانایی

به خاطر داشت باید روزگار ناتوانی را

تو نیز از قصه های روزگار باستان گردی

بخوان از بهر عبرت قصه های باستانی را

پرند عمر یک ابریشم و و صد ریسمان دارد

ز اندوه    تار باید کرد پود شادمانی را

یکی زین سفره   نان خشک برد آن دیگری حلوا

قضا گویی نمی دانست رسم میزبانی را

معایب را نمی شویی مکارم را نمی جویی

فضیلت می شماری سرخوشی و کامرانی را

مکن روشن روان را خیره انباز سیه رایی

که نسبت نیست با تیره دلی روشن روانی را

درافتادی چو با شمشیر نفس و در نیافتادی

به میدانها توانی کار بست این پهلوانی را

بباید کاشتن در باغ جان از هر گلی پروین

بر این گلزار راهی نیست باد مهرگانی را

  

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 20 فروردين 1390برچسب:, توسط محمدرضا صمدیان |

ده نکته یادگرفتنی از ژاپن

 

 

۱) آرامش
حتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سروصورت دیده نشد. میزان تاثر واندوه بطور خود بخود بالا رفته بود.


۲) وقار

صفوف منظم برای آب و غذا. بدون هیچ حرف زننده یا رفتار خشن.
 


۳) توانمندی

بعنوان نمونه معماری باورنکردنی بطوریکه ساختمانها به طرفین پیچ و تاب میخوردند ولی فرو نمی ریختند.



۴) رحم و شفقت

مردم فقط اقلام مورد نیاز روزانه خود را تهیه کردند و این باعث شد همه بتوانندمقداری آذوقه تهیه کنند.
 


۵) نظم

غارتگری دیده نشد. زورگویی یا ازدست دیگران ربودن دیده نشد. فقط تفاهم بود.


۶) ایثار

پنجاه نفر از کارگران نیروگاه های اتمی ماندند تا به خنک کردن دستگاهها ادامه دهند.
 


۷) مهربانی

رستورانها قیمتها را کاهش دادند. یک خودپرداز بدون محافظ دست نخورده ماند.دستگیری فراوان از افراد ناتوان.


۸) آموزش

از بچه تا پیر همه دقیقا میدانستند باید چکار کنند و دقیقا همان کار را کردند.
 


۹) وسایل ارتباط جمعی

در انتشار اخبار بسیار خوددار بودند. از گزارشات مغرضانه خبری نبود. فقط گزارشات آرامبخش.
 


۱۰) وجدان

هنگامی که در یک فروشگاه برق رفت، مردم اجناس را برگرداندند سرجایشان و به آرامی فروشگاه را ترک کردند

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 15 فروردين 1390برچسب:, توسط محمدرضا صمدیان |

بدون شک یکی از مهمترین و تلخترین حوادث طبیعی سال 89 ، زلزله و سونامی ژاپن بود ، که خاطر آزادگانی که مرزهای حکومتی برایشان بی معناست، آزرد و اندوهناک کرد ما به بازماندگان این حادثه تسلیت میگوییم .

و اما شاهکار گوگل توسط تصویربرداری هوایی، وخامت وخسارت وارده را به زیبایی هر چه تمامتر به نمایش گذاشته که شما را دعوت به دیدن آن می نماییم .

لازم است برای تماشا اینجا کلیک کنید

با تشکر از منبع: مجله سیمرغ

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, توسط محمدرضا صمدیان |

شما نیز جهان بینی خود را با کلیک روی گزینه «نظر بدهید» ارائه فرمایید         شما می توانید با کلیک روی گزینه «نظر بدهید» در رابطه با این بخش باب یک بحث اعتقادی را باز نموده و در مورد آنبه بحث و مشاوره بپردازیم

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, توسط محمدرضا صمدیان |

رسالت و ماهیت «دین» از نگاه واقع بینانه

- مسیر رسیدن به خالق و پروردگار؟

- ابزار حاکمان برای مهار رعایا و امییان؟

- چارچوبی برای زندگی بهتر در دنیا؟

- زمینه سازی و مشقت مفید در دنیا برای زندگی بهتر در آخرت؟

....

با نظراتتان ، دانش این حقیر  را بیشتر کنید . منتظر منطقی ترین پاسخها هستیمmoresamo

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.